-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1385 16:54
وسیع هستم و تنها و سر به زیر و سخت...
-
مهتاب
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1385 16:53
در شب تاریک اگر که نتوانی شوی خورشید لااقل مهتابی باش! و اگر نتوانی شوی مهتاب لااقل آن کرمک شب تاب باش! منصور حلاج
-
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1385 13:25
در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویای خموش هر یک به زبان حال با من می گفت کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟
-
نفرین
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1385 11:38
به خدا التماس کردم تا عشقت را بر سر راهم قرار دهد اما اکنون از اعماق جان خسته ام فریاد بر می آورم که نفرین قلبم بر تو باد نفرین قلبم بر تو باد... حامد هاکان
-
نمی دانم چرا رفتی...
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1385 13:44
نمی دانم چرا رفتی نمی دانم چرا. شاید خطا کردم. و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی، نمی دانم کجا تاکی برای چه ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه بارید . و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت . و بعد از رفتنت رسم نوازش در غم خاکستری گم شد. وگنجشکی که هر روز از کنار پنچره با مهربانی دانه بر می داشت تمام بالهایش...
-
آرام باش...
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 18:26
سعی می کنم آرام باشم...
-
ولادت
شنبه 26 فروردینماه سال 1385 19:17
ولادت مسعود یگانه منجی عالم بشریت، ختم الانبیا، حضرت محمد (ص) و همچنین امام جعفر صادق (ع) بر همه شما مبارک باد. پیوست: امروز روز تولد من است. ( به تاریخ قمری) و من روز شنبه ای به دنیا اومدم. شمه ای از خصوصیات حضرت محمد (ص)
-
مرا ببوس
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 13:42
مرا ببوس مرا ببوس برای آخرین بار ترا خدا نگهدار که می روم به سوی سرنوشت بهار ما گذشته گذشته ها گذشته منم به جستجوی سرنوشت در میان توفان ، هم پیمان با قایقرانها گذشته از جان باید بگذشت از توفانها به نیمه شبها ، با یارم دارم پیمانها که بر فروزم آتشها در کوهستانها ... شب سیاه سفر کنم ز تیره راه گذر کنم نگه کن ای گل ِ من...
-
آزاد
جمعه 18 فروردینماه سال 1385 10:36
با آنکه همچون اشک غم بر خاک ره افتاده ام من با آنکه هر شب ناله ها چون مرغ شب سر داده ام من در سر ندارم هوسی، چشمی ندارم به کسی، آزاده ام من با آنکه از بی حاصلی سر در گریبانم چو گل شادم که از روشندلی پاکیزه دامانم چو گل خندان لب و خونین جگر مانند جام باده ام ، آزاده ام من یا رب چو من افتاده ای کو؟ افتاده ی آزاده ای کو؟...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 فروردینماه سال 1385 20:29
... آن که هیچ نگفت. پی نوشت: قالب جدید
-
هفت سین
یکشنبه 6 فروردینماه سال 1385 19:09
روی سفره هفت سین من در موقع تحویل سال این سین ها قرار داشتند: سنگ ، سیم ، سبزه ، سمباده ، سیم چین ، سیگار ، ساعت ، سرنگ پیوست ویژه: ......... تولدت مبارک .
-
عید نوروز
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 13:49
فرا رسیدن سال 1385 و عید نوروز را به تمامی دوستان خوب خودم، صمیمانه تبریک عرض می کنم و امیدوارم که امسال برای هممون سالی سرشار از موفقیت و شادی و سربلندی باشد. و امسال بتونیم به آرزوها و تصمیماتی که در لحظه تحویل سال از دلمون می گذره، جامه عمل بپوشانیم. اگه او بخواد. راستی امسال سال سگ است. و این خبر خوشحال کننده ای...
-
خونه تکونی
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1384 13:03
بوی عید که از اون دور دورا می رسه، ههممون یادمون می افته که خونه هامون و وسایلش رو گرد گیری کنیم و اونا رو صاف و تمیز کنیم. گذر زمان بد جوری گرد و خاک روی چیزا می ندازه. داشتم با خودم فکر می کردم چقدر خوب بود اگه می شد تو این ایام، خونه دلمون رو هم، خونه تکونی و گرد گیری کنیم تا بتونیم با دلی صاف و تمیز و عاری از همه...
-
انتظار
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1384 18:02
انتظار برای چیزی، چقدر کُشنده است!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 اسفندماه سال 1384 18:48
با مداد رنگی هایم یاد خوب آمدنت را نقاشی کرده ام و جاده سفید رفتنت را خط خطی! کسی نیست که زندگی را برایم دیکته کند، غلط هایم را بگیرد و دور روزهای اشتباهم را خط بکشد و مجبورم کند از روی تجربه، هر کدام را ده بار مرور کنم! جغرافیایی بودن تو مرز دریا را گرفته، آنجا که تویی، ماهی ها نمی توانند بیایند، تا چه رسد به من!...
-
فدایی
شنبه 6 اسفندماه سال 1384 10:41
خود را فدای دیگران کنید...
-
40 راز دستیابی به آرامش (قسمت دوم )
شنبه 29 بهمنماه سال 1384 11:13
-21 بازی کنید . -22 با دوستی رازدار؛ درد دل کنید . 23 - اشک بریزید . -24 پاکیزه باشید . -25 نظم را رعایت کنید . -26 صادق و راز نگهدار باشید . -27 به کسانی که دوستشان دارید ابراز علاقه کنید . -28 همه کائنات را دوست بدارید . -29 به خود و دیگران احترام بگذارید . -30 مودب و مهربان باشید . -31 به قولهایتان عمل کنید . -32...
-
40 راز دستیابی به آرامش (قسمت اول)
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1384 08:56
-1 شکرگذار نعمات الهی باشید . 2 - نیایش کنید . 3 -سکوت کنید و با صدای ملایم صحبت کنید . -4 باغبانی کنید . -5 به صدای آواز پرندگان گوش بسپارید . -6 طلوع و غروب خورشید را تماشا کنید . 7 - گلها را ببویید . 8 -به دامان طبیعت بروید . 9 -ساعت مچی را رها کنید . -10 شقیقههایتان را ماساژ دهید . -11 موهای خود را شانه بزنید ....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1384 14:27
ای خدا، ای رازدار بندگان شرمگینت ای توانایی که بر جان و جهان فرمانروایی ای خدا، ای همنوای ناله پروردگانت زین جهان تنها تو با سوز دل من آشنایی اشک می غلتد به مژگانم ز شرم رو سیاهی ای پناه بی پناهان، مو سپید رو سیاهم بر در بخشایشت اشک پشیمانی فشانم تا بشویم شاید از اشک پشیمانی گناهم وای برمن، با جهانی شرمساری کی توانم...
-
بوف کور
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1384 15:16
من همیشه گفتم، صادق هدایت انسانی عجیب بود. انسانی مرموز که شاید با خودکشی می خواست به تمام علامتهای سوالی که در ذهن داشت پاسخ دهد. نمی دونم ، شاید شاید به آخر خط و پوچی رسیده بود. در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را در انزوا آهسته می خورد و می تراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که...
-
انسانهای عجیب
جمعه 23 دیماه سال 1384 22:57
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند یک سؤال: نمی دونم چقدر با نظر من موافقید که بعضی انسانها عجیبند و البته مرموز؟ که درک اعمال و کارهای آنها ... شما از این انسانهای عجیب سراغ ندارید؟ دوست دارم رودخانه ها طغیان کنند....... دوست دارم رودخانه ها طغیان کنند....... دوست دارم رودخانه ها طغیان...
-
تشکر
پنجشنبه 15 دیماه سال 1384 09:07
موطن آدمی را بر هیچ نقشه نشانی نیست، موطن آدمی تنها در قلب کسانی است که دوستش دارند. مارگوت بیکل شک نکنید که یکی از قشنگترین، زیبا ترین و بهترین روزهای زندگی هر انسانی روز تولدش است. و اصولا اینکه در این روز به فرد تولدش رو تبریک می گن، برای بیان این مطلب است که ما هم به یادت هستیم و خودمان را در شادی و خوبیهای تو...
-
تولد
شنبه 10 دیماه سال 1384 09:05
فردا روز تولدمه. همین! راستی کریسمس و آغار سال 2006 میلادی را هم به همه شما تبریک می گم.
-
عشق و عقل
سهشنبه 29 آذرماه سال 1384 12:52
سلام دوستان ببخشید اگر کمی دیر آپ کردم، راستش این چند وقته گرفتاریهای زیادی داشتم که مجال رو ازم گرفته بود. در هر صورت می دونم که هممون یه جورایی گرفتاریم و مشکلات داریم ولی خب اون چیزی که مهمه اینه که ناامید نشویم (مثل بعضی از دوستان که ناامید شدند) و با توکل بر خدا و قدرت اراده بتوانیم به قول سانی مثل کوه در مقابل...
-
فریدون فروغی
شنبه 19 آذرماه سال 1384 18:40
بگوئید که بر گورم بنویسند زندگی را دوست داشت، ولی آن را نشناخت مهربون بود، ولی مهر نورزید طبیعت را دوست داشت، ولی از آن لذت نبرد در آبگیر قلبش جنب و جوش بود، ولی کسی بدان راه نیافت در زندگی احساس تنهایی می نمود، ولی هرگز دل به کسی نداد و خلاصه بنویسید، زنده بودن را برای زندگی دوست داشت، نه زندگی را برای زنده بودن....
-
چند نکته در دوست یابی (2)
جمعه 11 آذرماه سال 1384 20:29
1. اگر می خواهید دوستتان بدارند، دوست بدارید و دوست داشتنی هم باشید. 2. ما نمی توانیم فقط برای خودمان زندگی کنیم ؛ هزاران رشته ما را به همنوعانمان پیوند می دهد. به یاری همین رشته های حساس است که اعمال ما منتقل می شود وبه صورت واکنش به ما باز می گردد. 3.در این جهان نیاز به دوست داشتن و ستایش شدن ، بیش از نیاز به نان...
-
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
سهشنبه 1 آذرماه سال 1384 09:32
کوچه اثر ماندگار فریدون مشیری یک نکته: دنیا آنقدر وسیع است که برای همه جا هست. به جای آنکه جای یکدیگر را بگیریم، سعی کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
-
یادی از استاد
شنبه 21 آبانماه سال 1384 22:21
راستش این چند روز واقعا مشکلات زیادی از همه طرف بهم روی آورده بود و به همین دلیل بود که نتونستم وبلاگ رو آپ دیت کنم ولی حقیقتا وقتی دوباره این جملات زیبای استاد به گوشم خورد یک مقداری از غصه هام کم شد ، چون واقعا خدا جانشین همه نداشتن هاست. این جملات آرامشم داد. خیلی زیاد! راستی تو این مدت این بلاگ اسکای هم بالاخره...
-
کودک و خدا
پنجشنبه 12 آبانماه سال 1384 10:43
سلام دوستان فرارسیدن عید سعید فطر، عید پاکی ها، خوبی ها و به خود آمدن را به تمامی دوستان خوبم تبریک می گویم. امیدوارم که همه ما بهره لازم را از ماه مبارک رمضان برده باشیم و حال که این ماه تمام شد افسوس بر از دست دادن فرصتهای گذشته نخوریم. ( البته بعضیامون هم که خوشحالیم که دیگه روزه نمی گیریم و دعا می کردیم که سریع تر...
-
ملکه دبی
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1384 20:56
این ماجرا واقعى است فکرش را بکنید که در یک مهمانى دوستانه شرکت کند و بى اختیار مسیر زندگى و سرنوشت خویش را از یک سو به سوى دیگر بکشاند! به امید دیدارى صمیمى قدم به خانه دوستى بگذارد و همان بشود آغاز یک راه پر پیچ و خم! راهى بى کرانه! در آن مهمانى که آن تاجر پولدار ایرانى برگزار کرده بود، همه با خانواده آمده بودند، او...