با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

عشق واقعی

عشق واقعی

و بالاترین عشق اینه که آدم به خاطر معشوقش، ازش عبور کنه. حتی لذت معشوق را ببینی و سکوت کنی ، چون او معشوق یک عاشق دیگر است و تو یک عاشق واقعی. پس حال او را درک می کنی و این بالاترین عشق و ایثار است.

----------------------------------------------------------

اینکه آدم یک کاری را برای کسی انجام بده و علیرغم درخواست یک شخص دیگه مشابه اون کار را برای اون انجام نده حق طبیعی آدماست اما من معتقدم به اینکه دنیا در حال چرخشه، بی هیچ قصد تلافی . ضمنا همه خدا رو دارند و اون تنها یاور بندگانش است.

----------------------------------------------------------

 

کم کم دارم یقین پیدا می کنم که زنگ موبایل آدمها می تونه بیانگر شخصیتشون باشه، قبلا فکر می کردم که فقط یک علاقست.

 

سه سال گذشت...

به نام او

 

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است          چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

        خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد          خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

 

سه سال گذشت 

وقتی نگاهی به جاده پرپیچ و خم پشت سرم می اندازم و روزهای گذشته از عمر را مرور می کنم ، تمام اتفاقات همچون سریالی چند قسمتی از ذهنم عبور می کنند. حوادثی که هرکدام در شکل گیری روحی و شخصیتی امروزم نقش انکارناپذیری ایفا می کنند. اتفاقاتی تلخ و شیرین که هر کدام پیام های زیادی را برای بیداریم به همراه داشتند و چه رنج هایی که درون مرا صیقل ندادند و چه طوفانهایی که، گردباد انقلاب دورنم را شعله ورتر نساختند.

فقط می توانم خدا را برای همه چیز شکر کنم و از تقدیری که در پس پرده و پس از تحمل رنج های بسیار، همیشه به من روا داشته سر تعظیم فرود آورم.

 

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان          دل، شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید

 

امروز 10 اردیبهشت 1387 ، دقیقا سه سال از روزی که شروع به نوشتن در اینجا کردم می گذرد. آری دقیقا به یاد دارم 10 اردیبهشت 1384 ، روزی را که «یادداشتهای یک غریبه» متولد شد که بعدها تکمیل و تبدیل شد به  با «غریبه ها آشنا». شرایط عجیبی داشتم آن روزها که اینجا مجال گفتن آنها نیست.

اکنون که وارد چهارمین سال عمر این وبلاگ می شویم اعتراف می کنم که از جمله  اتفاقات عجیب زندگیم ،نوشتن در اینجا بود بدون رها کردن. که چیزهای زیادی را به من هدیه کرد.

یکی از دلایلی که سعی کردم بدون معرفی خودم در اینجا بنویسم این بود که دوست داشتم همیشه حرف دلم را بنویسم بی هیچ مصلحت اندیشی. آری این وبلاگ،  با غریبه ها، آشناست چون خود نیز یک غریبه است و برای همیشه هم غریب خواهد ماند و غریب خواهد مرد.

البته آنهایی که غریبه هستند خود آشنایان این وادی اند و با صاحب این مطالب آشنا. و همیشه پذیرای آسمانی ها هستم و دل های بی قرار و ره گذر کوچه های جدید.

 

حافظ غم دل با که بگویم که در این دور          جز جام نشاید که بود محرم رازم

 

از روزی که شروع به نوشتن در اینجا کردم و چه زمانهایی که نوشتم ولی نه در اینجا، بی هیچ ادعایی ، احساسم این بود که آنهایی که باید اینجا بیایند می آیند. نه برای خواندن مطالبم از کسی خواهشی کردم و نه به قصد جلب بازدید کننده بیشتر و مطرح کردن خودم (چنانچه خیلی جاها این را دیدم ) به وبلاگهای دیگر سر زدم. همیشه سعی کردم حرف دلم را با صداقت بزنم و گاهی احساس کردم شاید باعث رنجش دوستان خوبم شدم که از صمیم قلب از آنها حلالیت می طلبم. همین بودم که هستم. همیشه هم خدا را شکر می کنم که این وبلاگ بی شک جزء پربازدیدترین وبلاگهای از این دست بوده و آمار بالای بازدید کننده های وبلاگ (علیرغم عدم تلاش برای این منظور و عدم اهمیت آن برای من) بیانگر همین مطلب است.

 

گاهی که روند تکامل وبلاگ را با دقت تر می نگرم به تکامل روحی و معنوی خودم  بیش تر پی می برم. به هر حال جز ذات مقدس خدا، همه چیز تمام شدنیست، اینجا هم دیر یا زود تمام خواهد شد و آن چه می ماند خاطرات است چه شیرین و چه تلخ.

به  قول استاد شریعتی: « اگر پیاده هم شده است سفر کن، در ماندن می پوسی، هجرت کلمه بزرگی در تاریخ شدن انسان ها و تمدن هاست».

جا دارد که در اینجا یکبار دیگر از تک تک دوستان خوبم چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی که در طول این سه سال به طرق مختلف همراهم بودند و محبتشان را نثارم کردند سپاسگذاری کنم و برای همه آنها آرزوی موفقیت و سربلندی در همه جا نمایم.

دست تک تک دوستانم را به گرمی می فشارم و از هرگونه همکاری و کمکی با آنها حتی در دنیای واقعی دریغ نخواهم کرد. جهت هر گونه تماس، ارتباط و همکاری E-Mail همیشگیم در دسترس است:

rahgozar_shabestan@yahoo.com

 

دوست داشتم در اینجا تا جایی که ذهنم یاری کرد از دوستان خوبم نام ببرم ولی اگر کسی از قلم افتاد از او عذر خواهی می کنم. بسیاری از این دوستان اکنون دیگر حضور ندارند و من از وضعیت بعضی از آنها اطلاعی ندارم ولی همه شما را دوست دارم.

 

پیام (دوست عزیز و فرهیخته ام) – علی و احسان مختاری پور (فارس تک) – وحید (امید من) – مرتضا (فانوس دریا) – سارا (خانه دوست کجاست؟) – سانی – نگین (سکوت صبح)  – پیشگو – نیلوفر (خیال) – رامین (شب تولد من) – نوشین (آفتابگردان) – امیر (ضربدر) – امید زندگانی – گمنام (خط موازی) – مطرود – پویا (مرید راه عشق) – مریم (هوای خنک استغنا) – مهدی لقمانی (دفتر عشق) – فتاح (فریادی در سکوت) – الهام (کبوتری به دنبال معشوق) – پیمان (شب، سکوت، کویر) – آنجلینا – موسا (ذهن زیبا) – بی نشون – سبحان (عاشق خیالی) – ماه تنها – رماد – بهار – اقامت (رهگذر) – شیرین – هدا (قاصدک) – راحله حدیدی (!شاعر حرف) – بی بی باران – دریا (وبلاگ پنجره) – مهسا (در گذر گاه زمان) – endugo – مونا .

  

  

 ارادتمند همه شما