برادرم٬
تو میدانی و خدا٬ که این روزها هر نسیمی که خود را بر چهره ام میزند یاد تنهایی را در سرم بیدار میکند٬
و اکنون می بینم٬ که چه سخت است لذتها را تنها بردن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن...
ره رو
تنها ماندم.
هی رفیق!
یادت می یاد خودت یک روز بهم گفتی
خوب موندن خیلی سخته
پس چرا حالا خودت....؟
تو پناه منی
وقتی راه ها
با همه وسعتشان
تنگ می شود.
دعای عرفه