با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

مولوی


 

سالروز بزرگداشت شاعر توانا و عارف بی نظیر مولوی را  به تمام دوستداران او تبریک می گویم.

 

دوستی که به تازگی از سفر به کشور ترکیه برگشته بود برام تعریف کرد که در این سفر که برای قرائت فاتحه ای بر روح مولوی به شهر قونیه در کشور ترکیه رفته بوده در آنجا مشاهده کرده بود که چطور مردم ترکیه به یقین و با قاطعیت اعلام کرده بوده اند که مولوی تعلق به آنها دارد و بالکل منکر ایرانی بودن او شده اند. من با شنیدن این موضوع با راستی متاثر و شگفت زده شدم و با خودم گفتم که چرا ما ایرانیها به هیچ وجه قدر دانسته های خود را نمی دانیم و فقط وقتی چیزی را از دست دادیم آن وقت است که ارزش آن را می فهمیم. و به قول معروف برای ما مرغ همسایه غاز است. نظر شما چیه؟

 

مختصری از زندگی مولوی

مولانا جلال الدین معروف به مولوی یا ملای روم بزرگترین شاعر عارف قرن هفتم است. مولوی در بلخ متولد شد و مقارن حمله مغول، پدرش بهاولد با خانواده خود ترک وطن کرد و به سفر پرداخت و سرانجام در قونیه اقامت کرد. مولوی سالها در حلب و دمشق به تحصیل علوم پرداخت و پس از هفت سال به قونیه بازگشت و پس از طی مقامات بر مسند ارشاد نشست.

مولوی در سال 642 با عارف بزرگ شمس الدین محمد تبریزی برخورد. از این برخورد انقلاب و آشفتگی در وی پدیدار گشت ، زندگیش رنگ دیگری به خود گرفت و شور و شوقی سوزان در وجودش راه یافت که تا آخر عمر در وی باقی ماند. غزلیات مولوی که به دیوان شمس مشهور است دارای سوز و گداز و شور خاصی است که نمونه وجد و حال شاعر است.

 

در اینجا برای گرامیداشت یاد مولوی تصمیم گرفتم که یکی از شعرهای زیبای او را تقدیم کنم به دوستان خوب وبلاگیم که اسامی و وبلاگهای بعضی از آنها را در گوشه سمت راست مشاهده می کنید. امیدوارم که مورد پسند شما عزیزان واقع شود و همه ما بتوانیم به مضمون این شعر عمل کنیم. با امید آن روز.

 

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

کریمان جان فدای دوست کردند

سگی بگذار ما هم مردمانیم

غرضها تیره دارد دوستی را

غرضها را چرا از دل نرانیم

گهی خوشدل شوی از من که میرم

چرا مرده پرست و خصم جانیم

چو بعد مرگ خواهی آشتی کرد

همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مردم آشتی کن

که در تسلیم ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه زدن

رخم را بوسه ده کاکنون همانیم

خمش کن مرده وار ای دل ازیرا

به هستی متهم ما زین زبانیم

نظرات 14 + ارسال نظر
سمانه جمعه 8 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:06 ق.ظ http://shamimeeshgh.blogsky.com

سلام . عالي بود. ممنون از اينكه سر زدي . موفق باشي
يا حق

بلاگ نیوز جمعه 8 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.1irani.com

بلاگ نیوز به این مطلب شما لینک داد با اضافه کردن لینک یا نصب لوگوی بلاگ‌نیوز از ما حمایت معنوی کنید.

دنیای برتر جمعه 8 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ب.ظ http://donyaie-bartar.blogsky.com

سلام... وبلاگ جالبی داری... موفق باشی...پیش من هم بیا

humana جمعه 8 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:58 ب.ظ

ادیبان و دانشمندان متعلق به همه ی دنیا هستند / حال به دنباله ی نام آنها نام چه کشوری اضافه شود / مردمان هیچ کشوری را ادیب و دانشمند نمی کند / مگر آنکه از علم و ادب او بهره گیرند / شاید اگر مولوی هم می دانست که بعد از چند صد سال هنوز بر سر ملیتش جنگ است و نه بر معنای حرفش / مانند این شاعر تازه گو که می گوید " اهل کاشانم " / خودش ملیتش را فریاد می زد / اما افسوس که حرفهای دل و عقل مجالی برای اینش نگذاشته است ...

سانی جمعه 8 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:30 ب.ظ http://sanimemoirs.com

انتخاب زیبایی بود و آفرین بر شما که یاد این بزرگ مرد کشور بودید

[ بدون نام ] جمعه 8 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:15 ب.ظ

اصولا بعضی از کشورهای همسایه‌ی ما اشتهای عجیبی برای تمدن‌خواری و مصادره‌ی مفاخر دیگران دارند. از همه‌ی اینها بدتر ترکیه است. اکثر این کشورهای جدید‌التاسیس مشکلات بزرگ هویتی دارند. و دایم به این در و آن در می‌زنند تا برای خود هویتی دست و پا کنند. آذربایجان شوروی و افغانستان در رده‌های بعدی پس از ترکیه هستند. عربها هم که جای خود دارند. ازبکستان هم قضیه‌اش واقعا مضحک است. فکرش را بکن... خوارزمی دانشمند ازبک! تاجیکها با اینکه اکثر قریب به اتفاقشان ایراندوست هستند اما در میان بعضی نخبگانشان خصومت عجیبی با ایران دیده می‌شود. اصولا وقتی می‌گوییم فلان کشور تمدن خوار است منظورمان جریانات سیاست‌زده‌ای است که از سوی بعضی گروههای سیاسی حمایت می‌شود و یک مشت جوجه روشنفکر و دانشمند نمای کم‌سواد ولی مغرض هم هستند که آتش بیاران معرکه‌‌اند. بزرگترین ضرر را جوجه‌روشنفکران این کشورهای جدید‌التاسیس می‌زنند و بیشترین خصومت با ایران را هم ایشان می‌ورزند. با زبان شبه علمی حقایق را برای عوام غیر متخصص وارونه جلوه می‌دهند. مثلا در همین افغانستان مردم عادی یا بیسواد همه به زبانشان فارسی می‌گویند اما یک سری جریانات اصرار عجیبی دارند تا زبان را دری بنامند و میان آن و فارسی تقابل افکنند. این قصه ها سر دراز دارد. باید پاسخ همه دعاوی آنان داده شود و در یکجا جمع آوری شود. در آذرگشنسپ این کار تا حدی صورت گرفته است azargoshnasp.net

بانوی باران جمعه 8 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 06:11 ب.ظ http://pouyehm.blogfa.com

من که عاشق مولانا هستم

پیشگو شنبه 9 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:14 ق.ظ http://diviner.blogspot.com/

عالی بود مثله همیشه
مولوی....

امیر شنبه 9 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 05:27 ب.ظ http://www.nazerhazrat.info

سلام آقا من لینک شما رو داخل وبلاگم اضافه کردم لطفا شمام از من رو بگذارید و اطلاع دهید
بای

نوشین یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:48 ق.ظ http://aftabgardan.blogfa.com

سلام
شعر قشنگی رو از مولوی نوشته بودی

راستی خودمم نمی دونم چه مرگمه
شاید دیوونه ام
ولی شاید ارزش داشته باشه
چون یه روز ارزش بوده!

زهره دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:11 ق.ظ http://nostalogic.persianblog.com

:)

پیشگو چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 06:28 ب.ظ http://diviner.blogspot.com/

سلام
قضیه این مقاله توی شرق چیه؟ من که مقاله ای ننوشتم اونجا!
لطفاً زودتر بهم بگو. میخوان بدونم قضیه چیه؟

صوفی سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:46 ب.ظ http://safa121.blogfa.com

سلام خسته نباشید جالب بود انشالله که موفق باشید و رهرو اون بزرگوار یه سر به کلبه درویشی حقیر بزنی خوشحال میشم یا علی

سودابه شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:48 ب.ظ

سلام
متاسفانه ما ایرانی ها وقتی میبینیم چیز با ارزشی داره ازمون گرفته میشه تازه به فکر نگه داشتنش میوفتیم. من عاشق مولانام و دیوانه شمس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد