با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

بود و نبود


تقدیم به همه دوستان عزیز و خوبم:

 

در زدم و گفت کیست؟

گفتمش ای دوست، دوست

گفت در آن دوست چیست؟

 گفتمش ای دوست، دوست

گفت اگر دوستی! از چه در این پوستی؟

دوست که در پوست نیست؟

گفتمش ای دوست، دوست

گفت در آن آب گل دیده ام از دور دل

او به چه امید زیست؟

گفتمش ای دوست، دوست

گفتمش اینهم دمیست. گفت عجب عالمیست!

ساقی بزم تو کیست؟

گفتمش ای دوست، دوست

در چو به رویم گشود، جمله بود و نبود

دیدم و دیدم یکیست.

گفتمش ای دوست، دوست

 

معینی کرمانشاهی

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:42 ب.ظ

پیشگو یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:53 ب.ظ http://diviner.blogspot.com/

:)
جالب بود.

عاشق خیالی یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:56 ب.ظ

سلام شعر زیبایی بود و لذت بردم

بانوی باران یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:39 ب.ظ http://pouyehm.blogfa.com

هر چه میکشیم از همین دوست است

سانی یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:45 ب.ظ http://sani.blogfa.com

واقعا زیبا بود. پایدار باشی

سکوت سرد دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:31 ب.ظ http://sokootesard.persianblog.com

نمی توان به جایی گریخت ، حقیقت زیر چتر عادت پنهان است ... حال که نه فرار دردی را دوا می کند و نه قرار ، باید بر مدار صبر سماعی مردانه کرد ................. شاد زی...

ماه تنها سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:44 ب.ظ http://mahetanha.blogsky.com

سلام
ولادت ام ابیها مادر خوبیها حضرت فاطمه الزهرا بر تمام مادران و زنان خوب و مهربان و پاکزاد و فهیم و نجیب جهان مبارک باد.

یاسمن سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:06 ب.ظ http://mehrabooni-sedaghat.blogfa.com

شعر قشنگی بود ...موفق باشی و در پناه خدای مهربون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد