یک داستان کوتاه برای همه::::: این اواخر دردهای پی در پی امانش را بریده بود.باورش نمی شد که قلبی به بدنش پیوند شده باشد. - «تو رو خدا بگید کی قلب عزیزش رو به من هدیه کرده؟» نامزدش امیر در حالی که دست او را در دست داشت گفت:«جوانی که بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود.» بعد عکسی را از جیبش بیرون آورد.عکس محمد بود ،خواستگار قبلی اش.همان که برای خوشبختی او حاضر بود با ماشین قراضه اش صبح تا شب مسافرکشی کند و حالا با همان ماشین تصادف کرده بود.دستش را روی قلبش گذاشت.خیلی تند می تپید.گریه امانش نداد...
اگر در پی آرام و لذت عشق و مهر هستید بهتر است که از زمین خرمنکوبی شده مهر بیرون بروید از نشونه های مهر راستین و واقعی اینه که از معشوق نمی گیره بلکه به اون می بخشه اسیرش نمی کنه بلکه در آسمونها آزاد و رها پروازش میده و آزادش می کنه تکونش نمیده بلکه آرامش بهش میده بهش ضربه نمی زنه بلکه نوازشش می کنه
سلام
ویلاگ بسیار قشنگی داری
زیبا است.
سلام. مرسی که به من سر زدی. موفق باشی. بای
چه تشبیه جالبی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام عزیزم
مرسی که پیشم اومدی
بازم سر بزن
یک داستان کوتاه برای همه::::: این اواخر دردهای پی در پی امانش را بریده بود.باورش نمی شد که قلبی به بدنش پیوند شده باشد. - «تو رو خدا بگید کی قلب عزیزش رو به من هدیه کرده؟» نامزدش امیر در حالی که دست او را در دست داشت گفت:«جوانی که بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود.» بعد عکسی را از جیبش بیرون آورد.عکس محمد بود ،خواستگار قبلی اش.همان که برای خوشبختی او حاضر بود با ماشین قراضه اش صبح تا شب مسافرکشی کند و حالا با همان ماشین تصادف کرده بود.دستش را روی قلبش گذاشت.خیلی تند می تپید.گریه امانش نداد...
وبلاگ خیلی جالب بود ولی به ما ربطی نداشت!!!!!
اگر در پی آرام و لذت عشق و مهر هستید بهتر است که از زمین خرمنکوبی شده مهر بیرون بروید
از نشونه های مهر راستین و واقعی اینه که از معشوق نمی گیره بلکه به اون می بخشه
اسیرش نمی کنه بلکه در آسمونها آزاد و رها پروازش میده و آزادش می کنه
تکونش نمیده بلکه آرامش بهش میده
بهش ضربه نمی زنه بلکه نوازشش می کنه
از توی همه مطالب این یکی یه کم یه جوری بود
خیلی خوشگل بود. خیلی.