از آنجایی که خودخواهی سر به فلک می شکد نمی گویم کوندرا را برایتان اما ویکتور هوگو می گوید انسان ها در دو شرایط از هم جدا می شوند. یا همدیگر را دوست ندارند یا خیلی هم را دوست دارند از آنجایی که غریبه ای می توانم بگویمت آدرس یک وبلاگ را میل می کنم برایت بخوان و برو تا آخر خط
خود خواهی؟ شاید حق با تو باشد همه ما انسانها سعی می کنیم خودخواه باشیم حتی اگر خود نخواهیم به هر حال خودخواه نبودن سخت است قبول دارم ولی باز سپاسگذارم از تو چون این جمله سخت مرا درگیر کرد و.... منتظر میلت هستم
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل، چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من. ز من هر آنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک، به من هر آنکه نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سوئی، نه باده در سبوئی، که تر کنم گلوئی، به یاد آشنا من. ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری، دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من. نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل، چو تخته پاره بر موج رها رها رها من. ز من هر آنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک، به من هر آنکه نزدیک، از او جدا جدا من
چه مامنی بهتر از آنجا
می ارزد به خیس شدنش
از آنجایی که خودخواهی سر به فلک می شکد نمی گویم کوندرا را برایتان
اما ویکتور هوگو می گوید انسان ها در دو شرایط از هم جدا می شوند. یا همدیگر را دوست ندارند یا خیلی هم را دوست دارند
از آنجایی که غریبه ای می توانم بگویمت
آدرس یک وبلاگ را میل می کنم برایت
بخوان و برو تا آخر خط
خود خواهی؟
شاید حق با تو باشد
همه ما انسانها سعی می کنیم خودخواه باشیم حتی اگر خود نخواهیم
به هر حال خودخواه نبودن سخت است قبول دارم
ولی باز سپاسگذارم از تو چون این جمله سخت مرا درگیر کرد و....
منتظر میلت هستم
وبلاگ کاریکاتور:
http://abukoorosh.blogfa.com/
وبلاگ عکس:
http://saleh-pic.blogfa.com/
سربزنی ممنون میشم....
سلام
سلام
سلام
سلام دوست عزیز
این که داری به حافظه ی حافظ هم می خندی
فال تو از همین خنده ها می زند بیرون
من از گریه ی تو دیدنی تر.... قدم بر نمی دارم راحله!
بروزم
موفق و شاد باشید
[گل][بدرود]
باران و دیگر هیچ...
هماره جاودان!
مرسی از لطف و حرفت
دقیقا حرف دل مرا زدی...
بعضی ها در خوابند
اما بعضی حود را به خواب زده اند...
یا حق
چقدر تشنه ام
آهای خورشید
این پرتو های داغ رخوت ناکت را بردار
من آفتابی نمی شوم . . .
نه بسته ام به کس دل،
نه بسته کس به من دل،
چو تخته پاره بر موج،
رها رها رها من.
ز من هر آنکه او دور،
چو دل به سینه نزدیک،
به من هر آنکه نزدیک،
از او جدا جدا من
نه چشم دل به سوئی،
نه باده در سبوئی،
که تر کنم گلوئی،
به یاد آشنا من.
ستاره ها نهفتم،
در آسمان ابری،
دلم گرفته ای دوست،
هوای گریه با من.
نه بسته ام به کس دل،
نه بسته کس به من دل،
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من.
ز من هر آنکه او دور،
چو دل به سینه نزدیک،
به من هر آنکه نزدیک،
از او جدا جدا من
سلام!
«««««««« قرار جدید بلاگ اسکایی ها »»»»»»»»»»
به امید دیدار