با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

قیصر امین پور

قیصر امین پور 

1

قطار می رود

تو می روی

تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام

که سالهای سال در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان

به نرده های ایستگاه رفته

تکیه داده ام.

 

2

اما

با این همه

تقصیر من نبود

که با این همه...

با این همه امید قبولی

در امتحان ساده تو رد شدم

اصلا نه تو، نه من!

تقصیر هیچ کس نیست

از خوبی تو بود

که من بد شدم!

 

3

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم؟!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست، عمری به سر برده ایم

 

*****

پی نوشت1 : یادش به خیر، زنده یاد قیصر امین پور انسان بزرگی بود. انسانی مهربان و دارای روحی بزرگ. شاید سوته دلان، این را، در اشعارش بفهمند. او را از دوران جوانی می شناختم و به شخصیت و اشعارش علاقه مند، یک جورهایی هم شهریمان بود و شاید یک دوست قدیمی. چه رنجی کشید در زندگیش این مرد دوست داشتنی و شاید همین رنج بود که او را به الماسی درخشان مبدل کرد، چه، رنج لازمه ساختن انسان است. اما چه سود که او اکنون در بین مان نیست و وقتی هم بود قدرش را نمی دانستیم تا ، حالا که نیست در نبودنش می فهمیم، ناگهان چقدر زود دیر می شود.

 

پی نوشت 2: زندگینامه دکتر قیصر امین پور

نظرات 3 + ارسال نظر
سانی پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ق.ظ

شعرای خوبی انتخاب کردی

نگین شنبه 3 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:10 ق.ظ http://delaram62.blogsky.com

سلام ره گذر.
سکوت صبح ادامه داره تا وقتی عمری باقی باشه...
فقط یکمی کم رنگ شده!!

بی نشون دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:16 ب.ظ

باران می بارد...
اینجا هوا عجیب شوق گریه دارد...
ومن دیر زمانیست حسابی سرخوشم...
هوا همچنان در حال ناله و زاریست...
ومن در زیر سایه اش فقط می خندم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد